English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (589 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bowdlerize U قسمتهای خارج از اخلاق را حذف کردن از
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bowdlerization U حذف قسمتهای خارج از اخلاق
smut U تصاویروداستانهای خارج از اخلاق سیاه ولکه دار کردن
smuts U تصاویروداستانهای خارج از اخلاق سیاه ولکه دار کردن
ethic U غالبا بصورت جمع علم اخلاق بجث درامور اخلاقی اصول اخلاق
moralistic U وابسته به اخلاق گرایی و اخلاق گرایان
station list U فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
reconditioned U قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
reconditions U قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
recondition U قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
edify U اخلاق اموختن تقدیس کردن
edified U اخلاق اموختن تقدیس کردن
edifies U اخلاق اموختن تقدیس کردن
cannibalized U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizing U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalize U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalises U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizes U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalising U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalised U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
inactivate U غیر فعال کردن ناو از رده خارج کردن یکان
ejection U خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
expulse U خارج کردن
derail U از خط خارج کردن
ejecting U خارج کردن
to rule out U خارج کردن
ejects U خارج کردن
discharges U خارج کردن
discharge U خارج کردن
extraction U خارج کردن
unship U خارج کردن
derailed U از خط خارج کردن
phase out U خارج کردن
bring out U خارج کردن
eject U خارج کردن
derails U از خط خارج کردن
ejected U خارج کردن
derailing U از خط خارج کردن
out of bounds U خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
weapon troops U قسمتهای ادوات
military services U قسمتهای نظامی
innards U قسمتهای داخلی
sang banshin U قسمتهای دست
signal services U قسمتهای مخابراتی
field commands U قسمتهای رزمی
administrative services U قسمتهای اداری
phase out U به ترتیب خارج کردن
disarmed U از ضامن خارج کردن
disarms U از ضامن خارج کردن
defecating U خارج کردن مدفوع
defecates U خارج کردن مدفوع
swap out U مبادله کردن به خارج
spew U با فشار خارج کردن
disseise U ازتصرف خارج کردن
spewed U با فشار خارج کردن
expectorate U ازشش خارج کردن
defecated U خارج کردن مدفوع
ablate U بریدن و خارج کردن
to expel [from] U بزور خارج کردن [از]
decivilize U از تمدن خارج کردن
defecate U خارج کردن مدفوع
spewing U با فشار خارج کردن
spews U با فشار خارج کردن
disarm U از ضامن خارج کردن
write-offs U از دفتر خارج کردن
tables U از دستور خارج کردن
exfiltration U خارج کردن از میدان
write-off U از دفتر خارج کردن
lay on the table U از دستور خارج کردن
to put out of court U از دستور خارج کردن
table U از دستور خارج کردن
write off U از دفتر خارج کردن
tabling U از دستور خارج کردن
tabled U از دستور خارج کردن
reserve components U قسمتهای احتیاط ارتش
syntax U هم اهنگی قسمتهای مختلف
lobar U واقع در قسمتهای ریه
in other sectors U در قسمتهای دیگر جبهه
modular U دارای قسمتهای کوچک
alate U دارای قسمتهای جناحی
expels U منفصل کردن بزور خارج کردن
expelling U منفصل کردن بزور خارج کردن
expel U منفصل کردن بزور خارج کردن
expelled U منفصل کردن بزور خارج کردن
emancipating U از زیر سلطه خارج کردن
emancipates U از زیر سلطه خارج کردن
reeks U بخار ازدهان خارج کردن
evacuate U اخراج خارج کردن یا شدن
bail U عمل خارج کردن اب قایق
reeking U بخار ازدهان خارج کردن
evacuated U اخراج خارج کردن یا شدن
reeked U بخار ازدهان خارج کردن
withdrawal U خارج کردن عقب کشیدن
to phase out something U به ترتیب خارج کردن چیزی
strike off the rolls U از صورت وکلا خارج کردن
uncouple U از حالت زوجی خارج کردن
To import goods [from abroad] کالا از خارج وارد کردن
unplugs U خارج کردن دو شاخه از سوکت
evacuating U اخراج خارج کردن یا شدن
emit U بیرون دادن خارج کردن
deconcentrate U از حالت تغلیظ خارج کردن
emitting U بیرون دادن خارج کردن
emitted U بیرون دادن خارج کردن
evacuates U اخراج خارج کردن یا شدن
emancipate U از زیر سلطه خارج کردن
withdrawals U خارج کردن عقب کشیدن
reek U بخار ازدهان خارج کردن
unplugging U خارج کردن دو شاخه از سوکت
unplugged U خارج کردن دو شاخه از سوکت
unplug U خارج کردن دو شاخه از سوکت
emits U بیرون دادن خارج کردن
emancipated U از زیر سلطه خارج کردن
services U قسمتهای اداری ادارات نظامی
pared U قسمتهای زائد چیزی را چیدن
pares U قسمتهای زائد چیزی را چیدن
anisometric U دارای قسمتهای غیر متقارن
pare U قسمتهای زائد چیزی را چیدن
chemosphere U ناحیهای در قسمتهای فوقانی اتمسفر
weeded U برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
weed U برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
weeding U برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
adnexa U قسمتهای متصل بهم زائده
comparmentalize U به قسمتهای مجزا تقسیم نمودن
emitted U بیرون دادن از خود خارج کردن
safing U از حالت مسلح بودن خارج کردن
breaks U از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
to play in or out U با نواختن ارغنون یا سازدیگرواردیا خارج کردن
emits U بیرون دادن از خود خارج کردن
emit U بیرون دادن از خود خارج کردن
emitting U بیرون دادن از خود خارج کردن
snake out U خارج کردن کالا از انبار ناو
break U از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
bilge blocks U قسمتهای تولید کننده فشار دریایی
check off list U برگ بازدید قسمتهای یک ناویا هواپیما
gambusia U ماهی ابنوس قسمتهای نسبتا گرمسیر
hop stop and jump U قسمتهای سه گانه پرش طول سه گام
moody U بد اخلاق
pettish U بد اخلاق
rabid U بد اخلاق
immoral U بد اخلاق
characterless U بی اخلاق
impatient U بد اخلاق
deportment U اخلاق
reprobate U بد اخلاق
moralities U اخلاق
reprobates U بد اخلاق
morality U اخلاق
moral U اخلاق
comportment U اخلاق
deviations U از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
to move one's operation offshore U شرکت خود را به خارج [از کشور] منتقل کردن
discard U خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
discarded U خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
discarding U خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
discards U خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
importation U عمل وارد کردن چیزی به سیستم از خارج
stripping crane U جرثقیل برای خارج کردن شمش از کوکیله
deviation U از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
hooked medallion U ترنج قلاب شکل [در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
principal parts U قسمتهای اصلی زمانهای فعل که سایرزمانها را از ان میسازند
upgrading U به روز رسانی [معاوضه قسمتهای قدیمی] [مهندسی]
reddendo singula singulis U الفاظ در قسمتهای مختلف سندباید متناسب با هم تعبیرشوند
mullion U جرز یا الت عمودی میان قسمتهای پنجره
munnion U جرز الت عمودی در میان قسمتهای پنجره
adhesion آمیزش و بهم آمیختگی طبیعی قسمتهای مختلف
evicted U خارج کردن خلع ید کردن
evicts U خارج کردن خلع ید کردن
evicting U خارج کردن خلع ید کردن
evict U خارج کردن خلع ید کردن
moralistic U اخلاق گرایانه
moral philosopher U اخلاق دان
moral philosophy U علم اخلاق
immoral U خلاف اخلاق
good-natured U خوش اخلاق
ethics U علم اخلاق
immorally U بر خلاف اخلاق
frailties U ضعف اخلاق
frailty U ضعف اخلاق
rake U بد اخلاق فاسد
rakes U بد اخلاق فاسد
raking U بد اخلاق فاسد
moralization U اخلاق گرایی
ehtics U علم اخلاق
Moral decadence . U فساد اخلاق
edification U تهذیب اخلاق
creative thinking U تفکر اخلاق
behavior U سلوک اخلاق
behaviuor U سلوک اخلاق
ethic U کتاب اخلاق
public morals U اخلاق حسنه
good conduct U حسن اخلاق
eviction U چیزی را به حکم قانون از تصرف کسی خارج کردن
exfiltration U خارج کردن عده ها از مناطق تحت کنترل دشمن
external U مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
evictions U چیزی را به حکم قانون از تصرف کسی خارج کردن
release U خارج کردن بری شدن برائت از دین ترخیص
sidelined U ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
released U خارج کردن بری شدن برائت از دین ترخیص
releases U خارج کردن بری شدن برائت از دین ترخیص
externals U مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
sidelines U ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com